معنی فارسی commata
B1کاما، نشانهای در نویسندگی که برای جداسازی عبارات یا عناصر در یک جمله به کار میرود و همچنین به فواصل خاص در موسیقی اشاره دارد.
A grammatical term for a punctuation mark used to indicate a pause between parts of a sentence; also refers to microtonal intervals in music.
- NOUN
example
معنی(example):
نویسنده چندین کاما استفاده کرد تا جریان متن را بهبود بخشد.
مثال:
The writer used several commata to enhance the flow of the text.
معنی(example):
در موسیقی، کاماها نمایانگر فواصل میکروتوند هستند.
مثال:
In music, commata represent microtonal intervals.
معنی فارسی کلمه commata
:
کاما، نشانهای در نویسندگی که برای جداسازی عبارات یا عناصر در یک جمله به کار میرود و همچنین به فواصل خاص در موسیقی اشاره دارد.