معنی فارسی comminuate
B2خرد کردن، به معنای کوچک کردن یا آسیاب کردن مواد به قطعات کوچکتر.
To reduce a material to minute particles by grinding or crushing.
- VERB
example
معنی(example):
برای خرد کردن مواد اولیه، از یک دستگاه غذا ساز استفاده کنید.
مثال:
To comminute the ingredients, use a food processor.
معنی(example):
کارخانه باید مواد اولیه را قبل از تولید خرد کند.
مثال:
The factory must comminute the raw materials before production.
معنی فارسی کلمه comminuate
:
خرد کردن، به معنای کوچک کردن یا آسیاب کردن مواد به قطعات کوچکتر.