معنی فارسی commodate

B1

جا دادن به کسی یا چیزی، برآورده کردن نیازها یا خواسته‌ها.

To provide space for; to make fit or suitable.

example
معنی(example):

هتل می‌تواند ۲۰۰ مهمان را جا بدهد.

مثال:

The hotel can accommodate 200 guests.

معنی(example):

ما باید تا حد امکان درخواست‌های آنها را برآورده کنیم.

مثال:

We need to accommodate their requests as much as possible.

معنی فارسی کلمه commodate

: معنی commodate به فارسی

جا دادن به کسی یا چیزی، برآورده کردن نیازها یا خواسته‌ها.