معنی فارسی commonsensibly
B1به صورت مبتنی بر عقل سلیم و درک عمومی از وضعیت یا شرایط، با منطقی ساده و روشن.
In a manner that is based on common sense.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با پسانداز پول برای مواقع اضطراری انتخاب معقولی انجام داد.
مثال:
He made a commonsensibly choice by saving money for emergencies.
معنی(example):
از نظر معقولانه، بهتر است قبل از رفتن به کوهنوردی آب و هوا را بررسی کنید.
مثال:
Commonsensibly, it's best to check the weather before going hiking.
معنی فارسی کلمه commonsensibly
:
به صورت مبتنی بر عقل سلیم و درک عمومی از وضعیت یا شرایط، با منطقی ساده و روشن.