معنی فارسی commonsensical

B1

بر اساس عقل سلیم و درک عمومی، به طور منطقی و معقول.

Characterized by or exhibiting common sense.

example
معنی(example):

مشاوره منطقی او به من کمک کرد تا به راحتی مشکل را حل کنم.

مثال:

Her commonsensical advice helped me solve the problem easily.

معنی(example):

این منطقی است که وقتی بیرون سرد است، کاپشن بپوشیم.

مثال:

It's commonsensical to wear a coat when it's cold outside.

معنی فارسی کلمه commonsensical

: معنی commonsensical به فارسی

بر اساس عقل سلیم و درک عمومی، به طور منطقی و معقول.