معنی فارسی communa
B1اجتماعی که مردم در آن به طور مشترک زندگی میکنند.
A community or a group of people living together.
- NOUN
example
معنی(example):
اجتماع روستا جشنوارهای را سازماندهی کرد.
مثال:
The communa of the village organized a festival.
معنی(example):
در جامعه، هر کس در تصمیمگیری نقش دارد.
مثال:
In the communa, everyone plays a role in decision-making.
معنی فارسی کلمه communa
:
اجتماعی که مردم در آن به طور مشترک زندگی میکنند.