معنی فارسی comourner
B1فردی که در مراسم سوگواری برای از دست رفتهها شرکت میکند.
A person who mourns, especially in a context of remembrance for the deceased.
- NOUN
example
معنی(example):
سوگوار داستانهایی از فرد فوت شده را به اشتراک گذاشت.
مثال:
The comourner shared stories of the deceased.
معنی(example):
بسیاری از سوگواران گرد هم آمدند تا یاد عزیزانشان را گرامی بدارند.
مثال:
Many comourners gathered to remember their loved one.
معنی فارسی کلمه comourner
:
فردی که در مراسم سوگواری برای از دست رفتهها شرکت میکند.