معنی فارسی compactedly
B1فشرده، به شیوهای اشاره دارد که در آن اشیاء یا اطلاعات به طور مؤثر و با کمترین فضای ممکن چیده میشوند.
In a way that maximizes space by minimizing the volume of items.
- ADVERB
example
معنی(example):
فایلها بهطور فشرده ذخیره شدند تا فضا صرفهجویی شود.
مثال:
The files were stored compactedly to save space.
معنی(example):
او چمدان را بهطور فشرده بستهبندی کرد تا همه چیز داخل آن جا شود.
مثال:
He packed the suitcase compactedly to fit everything inside.
معنی فارسی کلمه compactedly
:
فشرده، به شیوهای اشاره دارد که در آن اشیاء یا اطلاعات به طور مؤثر و با کمترین فضای ممکن چیده میشوند.