معنی فارسی compacter

B1

کمپکت‌تر، به ویژگی‌ای اشاره دارد که نشان‌دهنده فشردگی یا کوچک‌تری اندازه یک شیء نسبت به نمونه‌های مشابه است.

Referring to something that is more compact in size compared to previous forms or versions.

example
معنی(example):

مدل جدید این دستگاه از نسخه قدیمی جمع‌وجورتر است.

مثال:

The new model of the appliance is compacter than the old version.

معنی(example):

من طراحی جمع‌وجورتر را برای ذخیره‌سازی آسان‌تر ترجیح می‌دهم.

مثال:

I prefer the compacter design for easier storage.

معنی فارسی کلمه compacter

: معنی compacter به فارسی

کمپکت‌تر، به ویژگی‌ای اشاره دارد که نشان‌دهنده فشردگی یا کوچک‌تری اندازه یک شیء نسبت به نمونه‌های مشابه است.