معنی فارسی companionizing
B1همراهی، فرایندی است که در آن فردی با کسی یا چیزی ارتباط نزدیکی برقرار میکند تا حس تعلق و راحتی ایجاد کند.
The act of forming a close association or companionship with someone or something.
- VERB
example
معنی(example):
او در حال همراهی با سگ است تا احساس تنهایی کمتری کند.
مثال:
She is companionizing the dog to make it feel less lonely.
معنی(example):
او معتقد است که همراهی میتواند رفاه عاطفی را افزایش دهد.
مثال:
He believes that companionizing can enhance emotional well-being.
معنی فارسی کلمه companionizing
:
همراهی، فرایندی است که در آن فردی با کسی یا چیزی ارتباط نزدیکی برقرار میکند تا حس تعلق و راحتی ایجاد کند.