معنی فارسی compellably

B1

به معنای به گونه‌ای که نمی‌توان از آن اجتناب کرد یا تحت فشار قرار گیرد.

In a way that compels or forces one to act.

example
معنی(example):

او به طور الزام‌آور به کمک به دیگران نیاز داشت.

مثال:

She was compellably drawn to help others in need.

معنی(example):

قوانین از ما می‌خواهند که در این وضعیت به طور الزام‌آور عمل کنیم.

مثال:

The rules require us to act compellably in this situation.

معنی فارسی کلمه compellably

: معنی compellably به فارسی

به معنای به گونه‌ای که نمی‌توان از آن اجتناب کرد یا تحت فشار قرار گیرد.