معنی فارسی compend
B1مجموعه یا خلاصهای از مطالب یا اطلاعات در یک کتاب یا متن دیگر.
A concise collection or summary of information.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک گردآوری از وقایع تاریخی مهم نوشت.
مثال:
He wrote a compend of important historical events.
معنی(example):
گردآوری نویسنده مورد استقبال دانشمندان قرار گرفت.
مثال:
The author’s compend was well-received by scholars.
معنی فارسی کلمه compend
:
مجموعه یا خلاصهای از مطالب یا اطلاعات در یک کتاب یا متن دیگر.