معنی فارسی compendency

B1

ماهیت یا ویژگی خلاصه‌نگاری یا جمع‌آوری اطلاعات.

The quality of being concise and summary-like.

example
معنی(example):

خلاصه‌نگاری تحقیق او نمای کلی وسیعی ارائه داد.

مثال:

The compendency of her research provided a broad overview.

معنی(example):

این خلاصه‌نگاری برای درک موضوع ضروری است.

مثال:

This compendency is vital for understanding the topic.

معنی فارسی کلمه compendency

: معنی compendency به فارسی

ماهیت یا ویژگی خلاصه‌نگاری یا جمع‌آوری اطلاعات.