معنی فارسی compendiously

B1

به طرز خلاصه و مختصر، نشان‌دهنده یک جمع‌بندی موثر.

In a concise or summary manner.

example
معنی(example):

او مفهوم را به‌طور خلاصه و مختصر در سخنرانی‌اش توضیح داد.

مثال:

She explained the concept compendiously in her lecture.

معنی(example):

نتایج به‌طور مختصر و خلاصه برای سادگی ارائه شدند.

مثال:

The results were presented compendiously for simplicity.

معنی فارسی کلمه compendiously

: معنی compendiously به فارسی

به طرز خلاصه و مختصر، نشان‌دهنده یک جمع‌بندی موثر.