معنی فارسی comportance
B1رفتار و برخورد صحیح و مناسب با دیگران.
The manner in which one conducts oneself; behavior.
- NOUN
example
معنی(example):
رفتار مناسب در محیطهای حرفهای ضروری است.
مثال:
Comportance is essential in professional environments.
معنی(example):
رفتار او در این رویداد همه را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
His comportance at the event impressed everyone.
معنی فارسی کلمه comportance
:
رفتار و برخورد صحیح و مناسب با دیگران.