معنی فارسی comptible
B1سازگار، به معنای قابل استفاده یا عمل در کنار چیز دیگر بیهیچ مشکلی.
Able to exist or work together without conflict.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این دو محصول با یکدیگر سازگار هستند.
مثال:
These two products are comptible with each other.
معنی(example):
این نرمافزار با ویندوز و مک سازگار است.
مثال:
The software is comptible with Windows and Mac.
معنی فارسی کلمه comptible
:
سازگار، به معنای قابل استفاده یا عمل در کنار چیز دیگر بیهیچ مشکلی.