معنی فارسی compting

B1

محاسبه یا انجام عملیات حسابی، به ویژه در زمینه‌های مختلف.

The process of calculating or determining numerical values.

example
معنی(example):

او در حال محاسبه نمرات برای مسابقه است.

مثال:

She is compting the scores for the competition.

معنی(example):

تیم در حال محاسبه نتایج پروژه خود است.

مثال:

The team is compting their results for the project.

معنی فارسی کلمه compting

: معنی compting به فارسی

محاسبه یا انجام عملیات حسابی، به ویژه در زمینه‌های مختلف.