معنی فارسی comrogue
B1به شخصی اشاره دارد که در کارهای گروهی به مبارزه و فعالیتهای اجتماعی میپردازد.
A person who is considered a companion or ally in activism or social issues.
- NOUN
example
معنی(example):
همرفیق ریسکهای غیرمعمولی را برای این هدف انجام داد.
مثال:
The comrogue took unusual risks for the cause.
معنی(example):
آنها رفتار همرفیق او را در طول تظاهرات تحسین کردند.
مثال:
They admired his comrogue attitude during the protest.
معنی فارسی کلمه comrogue
:
به شخصی اشاره دارد که در کارهای گروهی به مبارزه و فعالیتهای اجتماعی میپردازد.