معنی فارسی concavely

B1

به صورت فرورفته، اشاره به حالتی که سطح یا خط به سمت داخل منحنی می‌شود.

In a manner that curves inward, often used to describe shapes or structures.

example
معنی(example):

شیشه به صورت فرورفته خم شده بود تا طراحی بهتری داشته باشد.

مثال:

The glass was bent concavely to enhance the design.

معنی(example):

مسیر به صورت فرورفته خم شد که به چشم‌انداز زیباتری منتهی شود.

مثال:

The path curved concavely, leading to a more scenic view.

معنی فارسی کلمه concavely

: معنی concavely به فارسی

به صورت فرورفته، اشاره به حالتی که سطح یا خط به سمت داخل منحنی می‌شود.