معنی فارسی concavation
B1فرورفتگی، حالتی است که در آن سطح به سمت داخل خم شده یا فرورفته است.
The action of making a surface or shape concave or hollowed out.
- NOUN
example
معنی(example):
فرورفتگی سطح باعث بهبود تصفیه آب شد.
مثال:
The concavation of the surface allowed for better drainage.
معنی(example):
در مهندسی، فرورفتگی معمولاً برای اهداف طراحی استفاده میشود.
مثال:
In engineering, concavation is often used for design purposes.
معنی فارسی کلمه concavation
:
فرورفتگی، حالتی است که در آن سطح به سمت داخل خم شده یا فرورفته است.