معنی فارسی concausal
B1همعلتی، اشاره به روابطی دارد که در آن یک عامل به طور مستقیم بر عامل دیگر تأثیر میگذارد.
Referring to a relationship where one factor causes or contributes to another.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رابطه همعلتی بین دو رویداد واضح بود.
مثال:
The concausal relationship between the two events was evident.
معنی(example):
آنها عوامل همعلتی تاثیرگذار بر تغییرات اقلیمی را مطالعه کردند.
مثال:
They studied the concausal factors affecting climate change.
معنی فارسی کلمه concausal
:
همعلتی، اشاره به روابطی دارد که در آن یک عامل به طور مستقیم بر عامل دیگر تأثیر میگذارد.