معنی فارسی concause
B1علت مشترک، عاملی که در بروز یک مشکل یا رویداد دخیل است.
A contributing factor that plays a role in causing an effect or situation.
- NOUN
example
معنی(example):
کمبود ارتباط به عنوان یک علت مشترک سوءتفاهم بود.
مثال:
A lack of communication was a concause of the misunderstanding.
معنی(example):
محققان عوامل مشترک متعددی را در این مطالعه شناسایی کردند.
مثال:
The researchers identified multiple concause factors in the study.
معنی فارسی کلمه concause
:
علت مشترک، عاملی که در بروز یک مشکل یا رویداد دخیل است.