معنی فارسی concernedly
B1با نگرانی، در حالی که احساس نگرانی یا اضطراب دارید.
In a manner that shows worry or anxiety.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با نگرانی به دوستش نگاه کرد پس از شنیدن خبر بد.
مثال:
She looked concernedly at her friend after hearing the bad news.
معنی(example):
او با نگرانی درباره رفاه کودکان صحبت کرد.
مثال:
He spoke concernedly about the welfare of the children.
معنی فارسی کلمه concernedly
:
با نگرانی، در حالی که احساس نگرانی یا اضطراب دارید.