معنی فارسی concertised

B1

کنسرتی کردن، به معنای اجرا یا کنسرت دادن، در گذشته اتفاق افتاده است.

Past tense of concertise, meaning to have performed in a concert.

verb
معنی(verb):

To perform in concerts

معنی(verb):

To adapt to the concert form

example
معنی(example):

او شب گذشته اولین композиسیون خود را کنسرتیز کرد.

مثال:

She concertised her first composition last night.

معنی(example):

موسیقی‌دانان در طول جشنواره، استعدادهای خود را کنسرتیز کردند.

مثال:

The musicians concertised their talents during the festival.

معنی فارسی کلمه concertised

: معنی concertised به فارسی

کنسرتی کردن، به معنای اجرا یا کنسرت دادن، در گذشته اتفاق افتاده است.