معنی فارسی concertise
B1کنسرت برگزار کردن، به ویژه در آینده نزدیک یا به عنوان هدف.
To perform concerts, typically referring to the intention to do so in the future.
- verb
verb
معنی(verb):
To perform in concerts
معنی(verb):
To adapt to the concert form
example
معنی(example):
او امیدوار است که به زودی پس از آموزش خود کنسرت برگزار کند.
مثال:
She hopes to concertise soon after her training.
معنی(example):
بسیاری از نوازندگان آرزو دارند که به طور حرفهای کنسرت برگزار کنند.
مثال:
Many musicians aspire to concertise professionally.
معنی فارسی کلمه concertise
:
کنسرت برگزار کردن، به ویژه در آینده نزدیک یا به عنوان هدف.