معنی فارسی condominial
B1مربوط به آپارتمان ها یا مجتمع های مسکونی که شامل سهم مشترک از فضاهای عمومی است.
Of or relating to a condominium or a shared living arrangement.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
چیدمان همزیستی ساختمان زندگی اجتماعی را ترویج میکند.
مثال:
The condominial layout of the building promotes community living.
معنی(example):
بسیاری از افراد زندگی در مجتمعهای مسکونی را به خاطر امکانات مشترک ترجیح میدهند.
مثال:
Many people prefer condominial living for its shared amenities.
معنی فارسی کلمه condominial
:
مربوط به آپارتمان ها یا مجتمع های مسکونی که شامل سهم مشترک از فضاهای عمومی است.