معنی فارسی conducibleness
B1قابلیت پیشرفت، درجهای که یک ایده یا راه حل میتواند به نتیجه مثبت منجر شود.
The quality of being capable of leading to a specific outcome.
- NOUN
example
معنی(example):
قابل پیشرفت بودن راه حلهای آنها در عمل مؤثر ثابت شد.
مثال:
The conducibleness of their solutions proved effective in practice.
معنی(example):
قابل پیشرفت بودن طرح توسط برخی اعضا مورد سؤال قرار گرفت.
مثال:
The conducibleness of the plan was questioned by some members.
معنی فارسی کلمه conducibleness
:
قابلیت پیشرفت، درجهای که یک ایده یا راه حل میتواند به نتیجه مثبت منجر شود.