معنی فارسی confessable

B2

قابل اعتراف یا بیان، معمولاً در مورد احساسات یا اشتباهات.

Capable of being confessed, especially regarding mistakes or feelings.

example
معنی(example):

اعتراف به اشتباهات فردی قابل اعتراف است.

مثال:

It is confessable to admit one's mistakes.

معنی(example):

احساسات او تنها برای نزدیک‌ترین دوستانش قابل اعتراف بود.

مثال:

Her feelings were confessable only to her closest friends.

معنی فارسی کلمه confessable

: معنی confessable به فارسی

قابل اعتراف یا بیان، معمولاً در مورد احساسات یا اشتباهات.