معنی فارسی confessary

B1

کنفسیری، محلی است که در آن اعترافات یا گواهی‌ها جمع‌آوری می‌شوند.

A place where confessions or testimonies are gathered.

example
معنی(example):

کنفسیری اطلاعات اساسی در مورد پرونده ارائه کرد.

مثال:

The confessary provided essential insights into the case.

معنی(example):

در کنفسیری، شهادت‌های مختلف ثبت شد.

مثال:

In the confessary, various testimonies were recorded.

معنی فارسی کلمه confessary

: معنی confessary به فارسی

کنفسیری، محلی است که در آن اعترافات یا گواهی‌ها جمع‌آوری می‌شوند.