معنی فارسی confessionaries
B1مکانها یا اتاقهایی که برای شنیدن اعترافات تجهیز شدهاند.
Plural form of confessionary; places where confessions can be heard.
- NOUN
example
معنی(example):
کلیسا چندین کنفشناری برای مومنان خود داشت.
مثال:
The church had several confessionaries for its parishioners.
معنی(example):
آنها کنفشناریهای جدیدی نصب کردند تا به تعداد رو به رشد پرستشکنندگان پاسخ دهند.
مثال:
They installed new confessionaries to accommodate growing numbers of worshippers.
معنی فارسی کلمه confessionaries
:
مکانها یا اتاقهایی که برای شنیدن اعترافات تجهیز شدهاند.