معنی فارسی confinity

B2

پیوستگی به معنای ارتباط یا وابستگی مستمر بین افراد یا اشیا است.

The state of being continuous or unbroken; a connection that persists over time.

example
معنی(example):

پیوستگی روابط ما به اعتماد بستگی دارد.

مثال:

The confinity of our relationships depends on trust.

معنی(example):

پیوستگی می‌تواند در دوستی‌های نزدیک مشاهده شود.

مثال:

Confinity can be observed in close friendships.

معنی فارسی کلمه confinity

: معنی confinity به فارسی

پیوستگی به معنای ارتباط یا وابستگی مستمر بین افراد یا اشیا است.