معنی فارسی congenitally

B1

به طور مادرزادی، به حالتی اطلاق می‌شود که از زمان تولد وجود داشته باشد.

In a manner existing from birth.

example
معنی(example):

او به صورت مادرزادی ناشنوا بود که بر کلامش تأثیر گذاشت.

مثال:

He was congenitally deaf, which affected his speech.

معنی(example):

این بیماری به صورت مادرزادی با عوامل ژنتیکی مرتبط بود.

مثال:

The disease was congenitally linked to genetic factors.

معنی فارسی کلمه congenitally

: معنی congenitally به فارسی

به طور مادرزادی، به حالتی اطلاق می‌شود که از زمان تولد وجود داشته باشد.