معنی فارسی congenitalness

B1

کیفیت یا حالت وجود از بدو تولد.

The quality of being congenital.

example
معنی(example):

حالتی که به صورت مادرزادی وجود دارد می‌تواند به چالش‌های سلامتی منجر شود.

مثال:

Congenitalness can often lead to health challenges.

معنی(example):

مادرزادی بودن این وضعیت برای پزشکان نگران‌کننده بود.

مثال:

The congenitalness of the condition was concerning for the doctors.

معنی فارسی کلمه congenitalness

: معنی congenitalness به فارسی

کیفیت یا حالت وجود از بدو تولد.