معنی فارسی congeon
B1حالت یا فرآیند تجمیع یا غلیظ شدن مواد.
The process or state of thickening or coagulation.
- NOUN
example
معنی(example):
سختی ماده به دلیل کونجونی آن، استفاده از آن را دشوار کرد.
مثال:
The congeon of the substance made it difficult to use.
معنی(example):
کونجونی زمانی اتفاق میافتد که مایعات سیالیت خود را از دست میدهند.
مثال:
Congeon happens when liquids lose their fluidity.
معنی فارسی کلمه congeon
:
حالت یا فرآیند تجمیع یا غلیظ شدن مواد.