معنی فارسی conglomeritic
B1ایجاد شده توسط یا مربوط به کنگلومرای، معمولاً در ذخایر رسوبی.
Pertaining to or resembling conglomerate deposits.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رسوبات کنگلومرای اغلب در بستر رودخانهها یافت میشوند.
مثال:
Conglomeritic deposits are often found in riverbeds.
معنی(example):
لایههای کنگلومرای اطلاعاتی درباره تاریخ زمینشناسی منطقه ارائه میدهند.
مثال:
The conglomeritic layers provide insights into the area's geological history.
معنی فارسی کلمه conglomeritic
:
ایجاد شده توسط یا مربوط به کنگلومرای، معمولاً در ذخایر رسوبی.