معنی فارسی conglutinate

B1

چسباندن یا متصل کردن اجسام یا مواد به یکدیگر.

To bind or stick substances together.

example
معنی(example):

آنها دو ماده را به هم می‌چسبانند تا پیوندی قوی‌تر ایجاد کنند.

مثال:

They will conglutinate the two materials to create a stronger bond.

معنی(example):

شما می‌توانید ذرات مختلف را برای مقاصد مختلف به هم بچسبانید.

مثال:

You can conglutinate various particles for different purposes.

معنی فارسی کلمه conglutinate

: معنی conglutinate به فارسی

چسباندن یا متصل کردن اجسام یا مواد به یکدیگر.