معنی فارسی congruencies

B1

جمع کلمه تطابق که به حالت توافق یا هماهنگی در چند مورد اشاره می‌کند.

The plural form of congruency, referring to multiple instances of agreement or similarity.

example
معنی(example):

چندین تطابق در نظریه‌های ریاضی وجود دارد.

مثال:

There are several congruencies in mathematical theorems.

معنی(example):

ما چندین تطابق در یافته‌های تحقیق شناسایی کردیم.

مثال:

We identified multiple congruencies in the research findings.

معنی فارسی کلمه congruencies

: معنی congruencies به فارسی

جمع کلمه تطابق که به حالت توافق یا هماهنگی در چند مورد اشاره می‌کند.