معنی فارسی connature
B1طبیعت ذاتی، مفهوم یا ویژگیهای بنیادی که یک چیز را تعریف میکند.
The innate nature or essential qualities of something.
- NOUN
example
معنی(example):
درک طبیعت ذاتی انسانها برای همدلی ضروری است.
مثال:
Understanding the connature of human beings is essential for empathy.
معنی(example):
فیلسوفان اغلب به بررسی طبیعت ذاتی واقعیت و وجود میپردازند.
مثال:
Philosophers often explore the connature of reality and existence.
معنی فارسی کلمه connature
:
طبیعت ذاتی، مفهوم یا ویژگیهای بنیادی که یک چیز را تعریف میکند.