معنی فارسی connexus

B1

پیوند یا اتصال. به کنش یا حالت مرتبط بودن یا ترکیب شدن گفته می‌شود.

A connection or link that signifies a relationship or interdependence.

example
معنی(example):

پیوند فرهنگ‌ها، جامعه را غنی‌تر کرد.

مثال:

The connexus of cultures enriched the community.

معنی(example):

پیوند ایده‌ها می‌تواند به راه‌حل‌های نوآورانه منجر شود.

مثال:

A connexus of ideas can lead to innovative solutions.

معنی فارسی کلمه connexus

: معنی connexus به فارسی

پیوند یا اتصال. به کنش یا حالت مرتبط بودن یا ترکیب شدن گفته می‌شود.