معنی فارسی consecution
B1توالی، پیوستگی یا ارتباط بین رویدادها یا بیانات.
The sequence or connection of events or statements.
- NOUN
example
معنی(example):
توالی رویدادها به تغییرات قابل توجهی منجر شد.
مثال:
The consecution of events led to significant changes.
معنی(example):
در منطق، توالی بیانات بسیار مهم است.
مثال:
In logic, the consecution of statements is crucial.
معنی فارسی کلمه consecution
:
توالی، پیوستگی یا ارتباط بین رویدادها یا بیانات.