معنی فارسی consisently
B1بهطور مداوم، به معنای تکرار یا ادامه دادن به انجام یک عمل یا رفتار به طور یکنواخت.
In a manner that is steady and unchanging over time.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور مداوم به موقع برای جلسههایش میرسد.
مثال:
She consistently arrives on time for her meetings.
معنی(example):
آنها بهطور مداوم کار با کیفیت بالا تولید میکنند.
مثال:
They consistently produce high-quality work.
معنی فارسی کلمه consisently
:
بهطور مداوم، به معنای تکرار یا ادامه دادن به انجام یک عمل یا رفتار به طور یکنواخت.