معنی فارسی consolidant
B1مادهای که برای تقویت یا حفاظت از چیزهای آسیبپذیر استفاده میشود.
A substance used to strengthen or protect fragile items.
- NOUN
example
معنی(example):
ماده تثبیتکننده به تقویت آثار هنری آسیبپذیر کمک کرد.
مثال:
The consolidant helped strengthen the fragile artwork.
معنی(example):
آنها از یک ماده تثبیتکننده برای حفظ نسخه خطی باستانی استفاده کردند.
مثال:
They applied a consolidant to preserve the ancient manuscript.
معنی فارسی کلمه consolidant
:
مادهای که برای تقویت یا حفاظت از چیزهای آسیبپذیر استفاده میشود.