معنی فارسی consortial

B2

مشترک، مربوط به همکاری گروهی یا بین دو یا چند نهاد.

Relating to an association of two or more entities, typically for a joint undertaking.

example
معنی(example):

برنامه مشترک مزیت‌های ویژه‌ای از دانشگاه‌های مختلف ارائه می‌دهد.

مثال:

The consortial program offers joint degrees from multiple universities.

معنی(example):

آنها یک توافق مشترک ایجاد کردند تا منابع را به اشتراک بگذارند.

مثال:

They created a consortial agreement to share resources.

معنی فارسی کلمه consortial

: معنی consortial به فارسی

مشترک، مربوط به همکاری گروهی یا بین دو یا چند نهاد.