معنی فارسی consperse
B1پراکندن یا توزیع چیزهایی مانند مواد مغذی یا مایعات به طور یکنواخت.
To scatter or distribute things, like nutrients or liquids, evenly over a surface.
- VERB
example
معنی(example):
آنها کود را در سرتاسر باغ پراکنده خواهند کرد.
مثال:
They will consperse the fertilizer throughout the garden.
معنی(example):
مهم است که مواد مغذی را در خاک پراکنده کنید تا رشد سالم گیاهان تضمین شود.
مثال:
It's important to consperse nutrients in the soil for healthy plant growth.
معنی فارسی کلمه consperse
:
پراکندن یا توزیع چیزهایی مانند مواد مغذی یا مایعات به طور یکنواخت.