معنی فارسی constantness
B1ثبات، استمرار، و پایداری در رفتار یا خصوصیات.
The quality of being constant; unchanging or consistent.
- NOUN
example
معنی(example):
ثبات فداکاری او همه را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
The constantness of her dedication impressed everyone.
معنی(example):
ثبات او در پیگیری اهدافش شایسته تقدیر بود.
مثال:
His constantness in pursuing his goals was commendable.
معنی فارسی کلمه constantness
:
ثبات، استمرار، و پایداری در رفتار یا خصوصیات.