معنی فارسی constat

B1

گزارش یا ثبت واقعیت‌ها، به ویژه در یک زمینه قانونی یا رسمی.

A record or statement of facts, particularly in a legal or formal context.

example
معنی(example):

معلم گزارشی از حضور دانش‌آموزان تهیه کرد.

مثال:

The teacher made a constat of the students' attendance.

معنی(example):

ما به گزارشی برای نتایج جلسه نیاز داریم.

مثال:

We need a constat for the meeting outcomes.

معنی فارسی کلمه constat

: معنی constat به فارسی

گزارش یا ثبت واقعیت‌ها، به ویژه در یک زمینه قانونی یا رسمی.