معنی فارسی constatations
B2مشاهدات به تصمیمگیریهای مستند و علمی که بر پایه شواهد بدست آمدهاند، اشاره دارد.
The act of observing and noting down findings or facts, usually in a formal context.
- NOUN
example
معنی(example):
دانشمند در مورد تغییرات اقلیمی مشاهدههای مهمی انجام داد.
مثال:
The scientist made important constatations about climate change.
معنی(example):
مشاهدات او در طول مطالعه بسیار افشاگر بود.
مثال:
Her constatations during the study were quite revealing.
معنی فارسی کلمه constatations
:
مشاهدات به تصمیمگیریهای مستند و علمی که بر پایه شواهد بدست آمدهاند، اشاره دارد.