معنی فارسی constringe
B1به معنای تنگ کردن یا فشردن.
To constrict or draw together; to tighten.
- VERB
example
معنی(example):
عضلات میتوانند عروق خونی را تنگ کنند تا جریان خون را کنترل کنند.
مثال:
The muscles can constringe blood vessels to control blood flow.
معنی(example):
گرما باعث شد که ماده تنگ شود و محکمتر گردد.
مثال:
The heat caused the material to constringe and become tighter.
معنی فارسی کلمه constringe
:
به معنای تنگ کردن یا فشردن.
