معنی فارسی constructiveness
B2سازندگی، ویژگی یا حالت داشتن نظرات و ایدههای مفید و ارزشمند.
The quality of being constructive or helpful.
- NOUN
example
معنی(example):
سازندگی او در جلسات تیمی به بهبود پروژه کمک کرد.
مثال:
Her constructiveness in team meetings helped improve the project.
معنی(example):
سازندگی بازخوردهای آنها توسط همه مورد تقدیر قرار گرفت.
مثال:
The constructiveness of their feedback was appreciated by everyone.
معنی فارسی کلمه constructiveness
:
سازندگی، ویژگی یا حالت داشتن نظرات و ایدههای مفید و ارزشمند.