معنی فارسی consulage

B1

کنسولگری، اداره‌ای دولتی در یک کشور خارجی که به شهروندان کشور خود خدمات ارائه می‌دهد.

The office or residence of a consul.

example
معنی(example):

کنسولگری به شهروندان در خارج از کشور کمک کرد.

مثال:

The consulage provided assistance to citizens abroad.

معنی(example):

در کنسولگری، مشاوره حقوقی ارائه شد.

مثال:

During the consulage, legal advice was given.

معنی فارسی کلمه consulage

: معنی consulage به فارسی

کنسولگری، اداره‌ای دولتی در یک کشور خارجی که به شهروندان کشور خود خدمات ارائه می‌دهد.